کتابخانه روستای قایش



رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
و اما ابنتى فاطمه. متى قامت فى محرابها بین یدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائکه السمإ کما یزهر نور الکواکب لاهل الارض, ویقول الله عزوجل لملائکته: یا ملائکتى انظروها الى إمتى فاطمه سیده امائى قائمه بین یدى, ترتعد فرائضها من خیفتى و قد إقبلت بقلبها على عبادتى(6)
وقتى دخترم فاطمه در محراب عبادت مى ایستاد همچون ستاره اى براى ملائکه آسمان مى درخشید. خدا به ملائکه مى گوید: اى ملائکه بنگرید به بهترین بنده من فاطمه, او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلبش به عبادت من روى آورده.


… حضور در هیأت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعت های بسیاری از خود نشان داد. اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان یعنی ورزش باستانی شروع کرد, در والیبال و کشتی بی نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستاد.

در باشگاه کشتی بودیم, آماده می شدیم برای تمرین. ابراهیم وارد شد, چند دقیقه بعد یکی از دوستانش آمد و بی مقدمه گفت: ابرام جون, تیپ و هیکلت خیلی جالب شده ! تو راه که می اومدی دو تا دختر مدام پشت سرت از تو حرف میزدند! بعد ادامه داد : شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی , ساک ورزشی هم که به دست گرفتی. کاملا مشخصه که ورزشکاری !!

به ابراهیم نگاه کردم , رفته بود تو فکر , ناراحت شده بود. انگار توقع چنین حرفی رو نداشت. جلسه بعد تا ابراهیم رو دیدم خندم گرفت. پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد. بجای ساک ورزشی , لباس ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود. از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه می اومد. بچه ها میگفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه میایم هیکل ورزشی پیداکنیم, اونوقت تو با این فرم و هیکلت , آخه این چه جور لباس پوشیدنیه ؟؟!!

ابراهیم به حرفهایشان اهمیت نمیداد و به دوستانش هم توصیه میکرد که : اگر ورزش برای خدا بود , میشه عبادت. اما اگه به نیت دیگه ای باشه ضرر میکنین.

معرفی کتاب مذهبی  کتاب سلام بر ابراهیم معرفی کتاب، سلام بر ابراهیم

معرفی کتاب شهدا

در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان حنظله و کمیل در کانالهای فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند. سرانجام در 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه های باقیمانده به عقب, تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند, چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور

برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم


یکی از مهمترین اهداف قیام امام حسین (ع) تشکیل حکومت اسلامی بود. امام حسین (ع) برای اینکه صرفا به شهادت برسد به کربلا نیامد بلکه در پی اهدافی از جمله تشکیل حکومت اسلامی عزم کربلا کرد

10 هدف اصلی امام حسین(ع) برای قیامامام حسین(ع) برای قیام کربلا اهداف بزرگی داشتند که در ادامه به 10 هدف اصلی ایشان اشاره خواهیم کرد:

هدف اول: اصلاح امت

امام حسین (ع) در وصیتنامه‌ای کوتاه، اما بسیار پرمحتوا به برادرش محمد حنفیّه می‌نویسد:" من از سر هوا و هوس قیام نکردم و قصد افساد و ظلم به دیگران هم ندارم،( و در پی پست و مقام و مال دنیا هم نیستم) بلکه به منظور اصلاح امت جدّم قیام کرده‌ام."

هدف دوم: امر به معروف و نهی از منکر

این هدف، هم در کلمات امام حسین (ع) آمده است و هم اصحاب آن حضرت به آن اشاره کرده‌اند و هم پیروان او و شیفتگان حضرتش در زیارتنامه‌ها آن را زمزمه می‌کنند.

امام حسین (ع) در وصیت نامه‌اش خطاب به محمد حنفیّه فرمود:" هدف من از قیام امر به معروف و نهی از منکر است." درزیارتنامه‌های مربوط به امام حسین (ع) از جمله زیارت وارث می خوانیم :" شهادت می‌دهم که تو "امام حسین (ع)" نماز را بپا داشتی، و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی ازمنکر کردی و تا هنگام شهادت از خدا و رسولش اطاعت کردی."

هدف سوم: احیای سنت پیامبر اکرم (ص)

امام حسین (ع) می فرماید:" شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر اسلام دعوت می کنم چرا که سنت رسول خدا را میرانده و بدعت را احیا کرده اند." و درجای دیگر خطاب به برادرش محمد حنفیّه می فرماید:" می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و طبق سنت جد و پدرم عمل نمایم."

هدف چهارم: حمایت از حق و مبارزه با باطل

امام حسین (ع) پس از رو به رو شدن با لشکر حرّ می فرمود:" ای یاران من! آیا نمی‌بینید که حق فراموش شده و وباطل صحنه جامعه را فرا گرفته است؟ در چنین شرایطی انسان مومن باید ( در مسیر زنده کردن حق و میراندن باطل) آماده لقای الهی باشد."

هدف پنجم: تشکیل حکومت اسلامی

یکی از مهمترین اهداف قیام امام حسین (ع) تشکیل حکومت اسلامی بود. امام حسین (ع) برای اینکه صرفا به شهادت برسد به کربلا نیامد بلکه در پی اهدافی از جمله تشکیل حکومت اسلامی عزم کربلا کرد؛ هر چند که می دانست در پایان شهید می شود. در جمله‌ای از آن حضرت می‌خوانیم:" بار خدایا! تو خوب می دانی که انقلاب و نهضت من به خاطر حکومت و سلطنت بر مردم و دستیابی به زرق و برق دنیا نبوده بلکه هدف من از حکومت، ارائه معالم و نشانه‌های دینت به مردم ، و اصلاح بلاد و شهرها و ایجاد امنیت برای بندگانت و عمل به فرایض و سنتها و احکام توست."

هدف ششم: مبارزه با جهل

یکی دیگر از اهداف قیام امام حسین (ع) که در زیارت اربعین به آن اشاره شده مبارزه با جهل و نجات مردم از ضلالت و گمراهی است. در این زیارت می‌خوانیم : " امام حسین خون قلبش را در راه تو داد( و نهایت ایثار و فداکاری را کرد) تا بندگانت را از جهل ونادانی و حیرت و سرگردانی نجات دهد".

هدف هفتم: اجرای عدالت

امام حسین (ع) می فرماید:" رسول خدا (ص) فرمود: هر کس حاکم ظالمی را مشاهده کند که ( در اثر ظلم و جور) محرمات الهی را حلال شمرده و عهد و پیمان های الهی را شکسته و با سنت و سیره رسول خدا مخالفت کرده و درمیان بندگان خدا با گناه ودشمنی عمل می کند و در مقابل چنین حاکم ستمگری هیچ گونه عکس العمل گفتاری یا رفتاری از خود بروز ندهد خداوند چنین انسانی را در جایگاه همان ظالم ستمگر داخل می‌کند."

هدف هشتم: مقام شفاعت عظما

در سجده‌ای که در پایان زیارت عاشورای حسینی انجام می شود بعد از حمد و ستایش خداوند، خدا را به سبب تحمل مصیبت آن حضرت شکر می گوییم، سپس عرضه می داریم :" خدایا شفاعت حسین را روز ورود در صحنه م به من روزی کن، خداوندا گام های مرا از روی صدق نزد خودت با حسین و یارانش ثابت بدار همان یارانی که خون خود را تقدیم اوکردند." استجابت دعا زیر قبه آن حضرت و بودن شفا در تربت پاکش جلوه‌های دیگری از این شفاعت عظمی است.

هدف نهم: افشای چهره منافقان

خطر منافقانه بنی امیه که در لباس خلافت اسلامی همه مقدسات اسلام را زیر پا گذاشته و یکی را پس از دیگری محو می کردند همچنین جمعی از کوفیان پرمدعای منافق که بر امام حسن (ع) به خاطر صلحش آن همه ایراد کرده و تقاضای قیام از امام (ع) می کردند می بایست رسوا می شد.

هدف دهم: امتحان گسترده مسلمین

بعضی از شیعیان پرادعا و کم محتوا که خود را فدایی پاکباز آن حضرت می پنداشتند باید در کوره امتحان فرو می رفتند و بازماندگان صحابه و یاران پیامبر که بارها وصف امامان حسن (ع) و حسین (ع) را از ایشان شنیده بودند و کسانی که آرزو می کردند در جنگ‌های بدر و احد در خدمت آن حضرت بوده و شربت شهادت می نوشیدند و آنها که تأسف می خوردند که ای کاش در رکاب علی (ع) با "ناکثین " و " قاسطین " و "مارقین " پیکار می کردند همه و همه باید به امتحان فراخوانده می شدند و لذا قیام سید الشهدا آزمونی برای همه آنها بود؛ ولی ازا ین کوره آزمون بزرگ تنها اندکی پاک بیرون آمدند . امام (ع) در پاسخ کسی که عرضه داشت ایشان به کربلا نرود، فرمود :" اگر در مکان خود اقامت کنم پس این خلق بخت برگشته به چه چیز امتحان شود و به چه چیز آزموده گردد؟".


ماه محرم از غمگین ماه های سال است و شما می توانید با تعریف کردن انواع داستان محرم برای کودکان آن ها را با وقایعی که در این ماه اتفاق افتاده است آشنا کنید. داستان های محرم مضامینی مذهبی دارند و کودکان به شنیدن این داستان ها علاقه مند هستند بنابراین بهتر است این داستان ها را در مهدکودک و یا منزل برای کودکان تعریف کنید. 

داستان پیامبران، داستان محرم، داستان حضرت یونس و داستان حضرت موسی از انواع داستان های مذهبی شنیدنی و جالب هستند و اگر شما تمایل دارید کودک تان با مناسبت های مذهبی و داستان زندگی پیامبران آشنا شوند می توانید این داستان ها را برای او تعریف کنید.

داستان امام حسین

  •  
  •  

داستان محرم برای کودکان دختر و پسر

داستان های زیادی درباره محرم و وقایعی که در این ماه اتفاق افتاده است وجود دارند که شنیدن این داستان ها می تواند برای کودکان جالب باشد. در ادامه انواع داستان محرم برای کودکان دختر و پسر را مشاهده خواهید کرد که امیدواریم کودکان عزیز از شنیدن این داستان ها نهایت لذت را ببرند.

داستان کودکانه محرم

داستان محرم

روز عاشورا و تاسوعا از مهم ترین روزها در ماه محرم هستند و در این روزها امام حسین و یارانش به شهادت رسیدند. داستان محرم برای کودکان درباره جنگ امام حسین با یزید است و شما می توانید با تعریف کردن انواع داستان محرم برای بچه ها آن ها را با واژه شهادت و جنگ برای زنده نگه داشتن دین اسلام آشنا کنید.

داستان محرم برای بچه ها 

کاروان به کربلا رسید. شترها زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها از روی شتر ها و اسبها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی پر از آب بود. بچه ها عاشق آب بودند. بچه ها دوست داشتند مثل بزرگتر ها مشکهایشان را پر از آب کنند.  مشکها از رود فرات پر از آب شدند. بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات مشغول بازی شدند. کربلا زیبا و پر از هیاهو شد.

داستان زیبا و کودکانه ماه محرم

اما آن طرف تر… آن طرف تر سپاهی بزرگ روبروی امام قرار گرفته بود. سپاهی که هیچ کدام از آدمهایش خوب نبودند. سپاهی که پر از مردهای بدجنس و عصبانی بود. اما امام حسین علیه السلام از هیچ کس نمی ترسید. او قویترین و شجاعترین انسان روی زمین بود. بچه ها نزدیک امام حسین علیه السلام بازی می کردند و امام مواظب بچه ها بود. تا اینکه بالاخره روز دهم محرم رسید. روز دهم محرم امام حسین علیه السلام از بچه ها خداحافظی کرد و به جبهه جنگ رفت. امام حسین با شجاعت و با قدرت زیادی با آن سپاه بدجنس جنگید. خیلی از دشمنان سنگدلش را کشت. اما دشمنان امام خیلی خیلی زیاد بودند و بالاخره امام را به شهادت رساندند. بچه ها بعد از امام حسین خیلی ناراحتی و سختی تحمل کردند. اما همیشه بچه های خوب و مهربانی باقی ماندند.

داستان کودکانه و زیبا محرم

داستان وقایع محرم برای کودکان 

یکی بود یکی نبود .امام حسین (ع) که امام سوم ماست در شهر مدینه زندگی می کردند. امام حسین (ع) همیشه مردم را به کارهای خوب دعوت می کردند و به مردم می گفتند: از آدمهایی که کارهای زشت می کنند و به مردم ظلم می کنند همیشه دوری کنید. به خاطر همین حرفها یزید که خلیفه بود و به مردم ظلم می کرد و همیشه کارهای زشت انجام می داد با امام حسین دشمنی می کرد. یک روز از کوفه نامه های زیادی برای امام حسین(ع) رسید. نامه هایی که مردم آنجا از امام حسین (ع) دعوت کرده بودند که آنجا برود تا مردم از او یاری کنند. برای همین امام حسین (ع) به سمت آنها حرکت کرد ولی وقتی به سرزمینی نزدیکی کوفه که اسمش کربلا بود رسید، دیدند به جای اینکه مردم به استقبالشان بروند سربازان دشمن به سمت آنها آمده اند تا با آنها بجنگند. امام حسین (ع) و یارانشان چند روزی آنجا بودند و دشمن هم آب را بر روی آنها قطع کرده بود و همه تشنه بودند. یک شب امام حسین (ع) به یارانشان گفتند که دشمن با من کار دارند شما می توانید بروید ولی همه یارانش گفتند ما با تو هستیم. روز بعد که روز عاشورا هست جنگ شد و امام حسین (ع) ویارانشان بادشمن جنگیدند و به شهادت رسیدند ودشمن هم بی رحمانه سر امام حسین (ع) را از تنشان جدا کرد.
بچه ها
برای همین ما هر سال روزعاشورا توی هیئت ها می رویم و برای امام حسین (ع) عزاداری می کنیم و سینه می زنیم و گریه می کنیم… پس یادتون نره توی عزاداریها شرکت کنید تا امام حسین (ع) هم همیشه از خدا برای شما خوبی طلب کند.

داستان زیبا و جالب محرم برای بچه ها

داستان کودکانه محرم برای کودکان دختر و پسر 

عمو سعید من یک ورزشکار قوی است. من او را خیلی دوست دارم. یک روز به او گفتم تو بهترین عموی دنیا هستی. عمو سعید کمی فکر کرد و گفت :نه من بهترین عموی دنیا نیستم ولی بهترین عموی دنیا را می شناسم.
گفتم خوب او کیست؟
عمو سعید گفت بهترین عموی دنیا حضرت عباس علیه السلام است.
گفتم چرا او بهترین عموی دنیاست؟
عمو سعید گفت: خوب قضیه اش مفصل است.
گفتم مفصل باشد خواهش می کنم برایم تعریف کنید.
عمو سعید گفت: در کربلا، کاروان امام حسین به وسیله دشمنان محاصره شده بود. دشمنان سنگدل نمی گذاشتند که امام و یارانش از آب رودخانه ی فرات استفاده کنند. قحطی آب، خیلی زود همه ی اهل حرم را تشنه کرد. بیشتر از همه، بچه ها تشنه شده بودند. اما بچه های امام حسین می دانستند که عموی شجاعشان می تواند از میان محاصره کنندگان عبور کند و برایشان آب بیاورد. چون عموی آنها یک فرمانده ی بسیار قدرتمند و یک شمشیر زن ماهر بود. وقتی تشنگی شدید شد، حضرت عباس به دستور امام حسین، همراه بیست نفر دیگر به سمت گوشه ای از رودخانه ی فرات حمله کرد. او با شجاعت و مهارت زیادی مشغول جنگیدن با سربازان یزید شد و حواسشان را پرت کرد تا دوستانش بتوانند مشکها را پر از آب کنند. مشکها که پر شد همگی توانستند از دست سربازهای یزید فرار کنند و آب را برای اهل حرم بیاورند. بچه هایی که جلوی خیمه ها ایستاده بودند دیدند عمو در حالیکه مشک آب روی دوشش گرفته ،به سمت آنها می آید. بچه ها از پیروزی عمو خوشحال شدند. من از حرفهای عمو سعید خوشم آمد و ذوق کردم اما عمو سعید با ناراحتی گفت:  روز عاشورا اتفاق دیگری افتاد. آن روز این عموی مهربان دیگر نتوانست بچه ها را خوشحال کند. او با مشک آب به سمت رودخانه رفت اما بعضی از سربازان، پشت درختها پنهان شده بودند و از پشت سر و از پهلو ،به او حمله کردند و او را تیرباران کردند. عمو عباس با وجود اینکه از دستهایش خون می ریخت، مشک آب را به دندانش گرفته بود و سعی می کرد هر طوری شده مشک آب را به خیمه ها برساند. اما دشمنان، او را محاصره کردند و مشکش را پاره کردند و خودش را هم به شهادت رساندند. عمو سعید، آخر قصه را در حالی برایم تعریف کرد که اشک می ریخت. من هم آن روز برای بهترین عموی دنیا گریه کردم.

داستان محرم برای کودکان


تاریخ شفاهی دانشجویان پیرو خط امام: دانشجویان و گروگان ها که به قلم حسین جودوی  نوشته شده است و توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده اشت.
 
 پیروزی انقلاب اسلامی اگرچه نفوذ آمریکا را در ایران تحلیل برد، ولی منجر به زوال کامل قدرت و دخالت‌های آن نشد و بقایای عوامل آمریکا در درون مملکت مشغول توطئه بودند؛ به ‌خصوص اینکه با روی کار آمدن دولت موقت استکبار به آن امیدوارتر شد. در این شرایط دولت موقت که امور کشور را در دست گرفته بود، متأثر از دیدگاه نهضت آزادی که از قضا اکثر اعضای دولت از یاران سابق بازرگان انتخاب شده بودند، چندان به پاکسازی ادارات و استقرار جمهوری اسلامی نمی‌پرداختند و مطالبات امام و مردم انقلابی برآورده نشده بود.
 
تساهل دولت بازرگان در برخورد با حرکت‌های تجزیه‌طلبانه‌ی داخلی که کشور را به سوی اغتشاش می‌برد و عدم اتخاذ مواضع انقلابی در مقابل استکبار جهانی، دانشجویان مسلمان را بر آن داشت تا با حرکتی انقلابی اعتراض خود را به عملکرد دولت موقت نشان دهند. دانشجویان چند دانشگاه تهران تحت عنوان «دانشجویان پیرو خط امام» لانه‌ی جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند و به افشای عملیات این سفارتخانه در قبال انقلاب و نظام اسلامی پرداختند.
 
مجموعه حاضر شامل مصاحبه‌هایی است با چندین تن از دانشجویان پیرو خط امام که هر یک با رجوع به حافظه‌ی خود و فراخوار پرسش‌هایی که از آنها شده است، به بازگویی حوادث لانه و حال و هوای آن روزها پرداخته‌اند. علت تسخیر لانه‌ی جاسوسی به دست دانشجویان، ترکیب دانشگاه‌های شرکت‌کننده در این واقعه و نحوه‌ی تعامل آنها با همدیگر، برخورد مسئولان نظام با دانشجویان و حوادث تلخ و شیرینی که در درون لانه‌ی جاسوسی می‌گذشت در مصاحبه با آنها روشن شده است. مطلب بسیار مهم دیگری که در خلال مصاحبه‌ها به آن اشاره شده طرز عملکرد و موضع‌‌گیری برخی از اشخاص است که اتفاقاً بعد از اتمام جریان گروگان‌گیری در مسئولیت‌های مختلف نظام اسلامی بودند و در نحوه‌ی انتشار اسناد لانه‌ی جاسوسی دست داشتند.
 


معرفی کتاب «درمان شوپنهاور»

 
درمان شوپنهاور

همه ما زمانی ممکن است، به این فکر بیفتیم که در مواجهه به مرگ چه کار خواهیم کرد.
ژولیوس که یک روان درمانگر است، پس از یک معاینه پزشکی، از سرطان درمان ناپذیر خود آگاه می گردد. مواجهه با مرگ، ژولیوس را به فکر بازنگری در زندگی و کار خود می اندازد. آیا او تغییر قابل تاملی در زندگی بیماران خود ایجاد کرده است؟ در مورد بیمارانی که در درمان آنها شکست خورده است چطور؟ چه اتفاقی برای آنها افتاده است؟ آیا اکنون آنقدر خردمند و پخته شده است که بتواند به آنها کمک کند؟
در تکاپوی بازبینی گذشته ، ژولیوس با یکی از بیماران خود به نام فیلیپ مواجه می شود. فیلیپ را 23 سال پیش برای اعتیاد جنسی، درمان می کرد. در آن زمان تنها روش ارتباط فیلیپ با سایر انسانها، ارتباطات جنسی بود که با ن بیشماری برقرار می کرد و درمان ژولیوس برای او ناکام ماند.
حالا فیلیپ ادعا می کرد که خود را با مطالعه آثار فیلسوف بدبین و انسان گریز تاریخ «آرتو شوپنهاور»درمان کرده است.
در نهایت شگفتی، فیلیپ مشاور فلسفی شده بود و در مقابل تعلیم روش شوپنهاور در درمان به ژولیوس، از او درخواست تاییده برای دریافت مجوز درمان داشت که نیازمند نظارت ژولیوس بر کار فیلیپ طی یک دوره بود.
ژولیوس بی میل بود، چطور ممکن بود که فیلیپ، درمانگر شود؟ او هنوز هم همان آدم مغرور، بی ملاحظه و خودمحوری بود که قبلا بود. بالاخره ژولیوس موافقت کرد ولی به شرطی که فیلیپ ابتدا برای 6 ماه در جلسات گروه درمانی او شرکت کند، به این امید که فیلیپ در ارتباط با سایر بیماران گروه درمان متوجه رفتار انسان گریز خود گردد و مهارت های ارتباطی او برای درمان گر شدن بهبود یابد.
فیلیپ وارد گروه درمانی می شود اما او بیشتر سعی می کند تا فلسفه شوپنهاور را که به زعم او قادر به درمان همه است، به گروه بیاموزد. به زودی ژولیوس و فیلیپ که دو دیدگاه متفاوت در درمان استفاده می کنند، برای تصاحب قلب و ذهن اعضای گروه با هم رقابت می کنند. آیا این آواز قوی ژولیوس[کنایه از پایان کار] می گردد و منجر به متلاشی شدن گروه و به باد رفتن سالها کار می شود؟ یا اینکه اعضای گروه و فیلیپ دچار تحولی شگرف می گردند.
این داستان واقعیت و خیال را در هم می آمیزد و تصویر دقیقی از گروه درمانی در عمل ارائه می کند، به علاوه اینکه زندگی آرتور شوپنهاور و تاثیر آن در زندگی فیلیپ و تحول او را، به تصویر می کشد.


معرفی کتاب «رهایی از زندان ذهن»

 
رهایی از زندان ذهن

شما در این کتاب، یاد می گیرید، از چشم اندازی دور به مشاهدۀ ذهن تان بنشینید.
وقتی دست از اعتقاد به افکارتان بر می دارید، افکارتان تسلیم می شوند و ذهن تان به احساس آرامش و امنیت بیشتری دست می یابد. در بخش اول کتاب یاد می گیرید چه طور افکارتان را بشناسید و آن ها را مشاهده کنید و چگونه فکرتان را تغییر دهید.
در بخش دوم کتاب، به نقش و تأثیر این افکار در زندگیتان پی می برید. وقتی فریب افکارتان را نمی خورید و آن ها را به دقت شناسایی می کنید و می دانید که عملکردشان چیست و قرار است چه کار کنید، موفق می شوید که نفوذ آنها را در زندگی تان کاهش دهید.
در بخش سوم کتاب به این موضوع می پردازیم که چه طور می توانید یک فکر را مشاهده کنید، بدون این که درگیر محتوای آن شوید. این کتاب، روش های نوین و خلاقانه ای در اختیار شما قرار می دهد تا در طول سفر روزانۀ ذهن تان، شما را همراهی کند.
اگر موافقید، شروع کنید.


دنیای سوفی

کتاب «دنیای سوفی» یک رمان خودآموز است با طرح و موضوعی گیرا و دلنشین درباره هستی که در سراسر جهان با استقبال چشمگیری روبرو شده است.

کتاب «دنیای سوفی» تاکنون به ۵۹ زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان توجه بزرگسالان را هم به خود جلب کرده است.

رمان با نام سوفی آموندسن دختر نروژی تقریبا پانزده ساله آغاز می‌شود. سوفی یک سری نامه‌های عجیب و غریب از فردی ناشناس دریافت می‌کند. نامه‌ها برای او فرستاده می‌شود ولی شخص دیگری به نام هیلد مولر را مورد خطاب قرار داده است.

این دو نامه مرموز سوفی را گیج می‌کند. نامه‌ها پرسش‌های فلسفی دشواری را مانند «چگونه جهان بوجود آمد» و «آیا پس از مرگ حیات وجود دارد؟»، «این مسئله را چگونه می‌توان پاسخ داد؟» و مهمتر از همه «چگونه باید زیست؟» را مطرح می‌کند. این سئوالات برای دختری مثل سوفی که پدرش او را دختر مو بور می‌خواند و عاشق حیوانات است بسیار پیچیده است زیرا سوفی هیچ به عقلش نمی‌رسید که جهان چطور  بوجود آمده است. همین قدر می‌داند که جهان سیاره کوچکی است در فضا در ابتدا سوفی با سه مشکل روبه رو می‌شود این که چه کسی آن دو پاکت سفید را در صندوق پست گذاشته است. دوم پرسش‌هایی بود که این نامه‌ها طرح می‌کند و سوم آن که این هیلده مولرکناگ چه کسی می‌تواند باشد و چرا کارت تبریک تولدش برای سوفی فرستاده شده است. سوفی مطمئن است که این سه مسئله به نحوی به هم ارتباط دارد.

چند درس اول شامل نامه‌های طولانی از یک مرد به نام آلبرتو ناکس است که در خصوص یونان باستان، سقراط و سؤالات اساسی زندگی بشری را عنوان می‌کند. پس از دریافت چند نامه، سوفی و آلبرتو یکدیگر را ملاقات می‌کنند

داستان بسیار جذاب و پرکشش است و سعی می‌کند در ضمن پیش بردن ماجرا، تاریخ فلسفه را به‌صورت طبقه‌بندی شده به خواننده آموزش دهد.


رنگ خورشید

 داستان کتاب «رنگ خورشید» در یک روز شکل می‌گیرد. آمیزه‌ای از واقعیت و تخیل و وهم، بدون مرز مشخصی بین این‌ها.

ماجرا در یک روز تابستانی معمولی پسری است که مادرش او را راهی سفر می‌کند. دیوی کوله‌اش را می‌بندد؛ توشه راه، چیزهای دلخواهش، اسباب‌بازی‌های کودکی‌اش را در آن می‌گذارد و می‌رود. در مسیرش با افراد مختلفی روبه‌رو می‌شود. شاهد قتلی می‌شود که معلوم می‌شود قتل نبوده. حرف‌هایی را می‌شنود که معلوم می‌شود شایعه‌ای بیش نبوده. افراد آشنا با پدر و مادرش را می‌بیند و هر یک از آن‌ها چیزی به او می‌گوید. خاطراتش را مرور می‌کند، خاطراتی بیشتر مربوط به پدرش که اخیراً به دلیل بیماری خاصی از دنیا رفته است و او هنوز نمی‌تواند با موضوع کنار بیاید. یکی از اهالی که توان‌یاب (معلول) است مدتی با او همراه می‌شود و برای کنار آمدن با مسائل او را راهنمایی می‌کند. برایش از جنگ‌ها و اختلاف‌ها و کارگران معدن می‌گویند و پیامدهای مخرب آن. به لب چشمه‌ای می‌رود که قبلاً با پدرش آنجا می‌رفته و پدرش را در آنجا می‌بیند. چشمش به روی دنیا باز می‌شود و با کوله باری از تجربه به خانه برمی‌گردد. نویسنده‌ای که او را به حق مارکز ادبیات کودک می‌دانند، برای این اثرش رئالیسم جادویی را انتخاب کرده است تا فلسفهٔ هستی، رویارویی با فقدان و مرگ، بلوغ، جنگ، صلح، طبیعت و استفاده از زیبایی‌های آن را بنمایاند.

از این نویسنده کتاب‌های بسیاری از جمله «اسکلیگ و بچه‌ها»، «بوته‌زار کیت»، «چشم بهشتی»، «گل»، «تابستان زاغچه»، «آتش‌خوارها»، «قلب پنهان»، «بندبازان»، «پدر اسلاگ»، «وحشی»، «کیت، گربه‌ و ماه»، «قصه آنجلینو براون»، «نغمه‌ای برای الاگری»، «آنجلینا براون»، «اسم من میناست»، «پسری که با پیراناها شنا کرد» و «بابای پرنده من» به فارسی ترجمه شده است.  


کتاب «اسرار درون آتش» رمانی است خیره‌کننده که رنج و شجاعت کودکان افریقایی را که قربانی جنگ و مین‌هایی هستند که چون هیولا از زمین سر بر می‌آورند به تصویر می‌کشد و الهام‌بخش صلح برای همه ما در برابر خشونت است.

کتاب «اسرار درون آتش» در یک شب تاریک با فرار صوفیا و خانواده‌اش از دهکده، پس از کشته شدن پدرش توسط شورشیان آغاز می‌شود.آن‌ها گرسنه و تشنه با عبور از جاده‌های پرهراس، از میان درخت‌ها و بوته‌های خاردار  می‌گذرند سرانجام به دهکده‌ای می‌رسند و زندگی‌اشان را دوباره شروع می‌کنند.

با آن که کلبه خود را ساخته بودند و خانه جدیدی ساختند زندگی در دهکده‌ای که هیچکس دیگری را نمی‌شناخت و هیچ یک زبان دیگری را نمی‌فهمید مشکل بود و تا مدت‌ها همه چیز ناآشنا وغریب بود.

صوفیا بارها و بارها در طی روز چشم‌هایش را می‌بست تا به موا، پیرزنی که اسرار درون آتش را به او آموخته بود فکر کند. او گفته بود «با نگاه کردن به آتش می‌توانید خاطراتی را به یاد بیاورید که فکر می‌کردید تاابد فراموش شده‌اند» آن موقع به خود دل و جرات می‌داد تا به چیزهای دور از ذهن فکر کند «به رفتن مدرسه» و.

واقعا امکان مدرسه رفتن  برای او و خواهرش ماریا وجود داشت؟ او اقیانوس را دیده بود حالا شاید می‌توانست به مدرسه هم برود.

روزها دراز بودند. ماریا و صوفیا معمولا بلافاصله پس از شام و کمک به مادر در شستن ظرف‌ها می‌خوابیدند و با طلوع خورشید بیدار می‌شدند و تا زمانی که خورشید درست بالای سرشان می‌تابید بیل می‌زدند و وجین می کردند ‌ یکی از روزهایی که به طرف مزرعه می‌دویدند و بازی می‌کردند صوفیا به ذهنش رسید حین دویدن به نوبت چشمهای‌شان را ببندند.

صوفیا با چشم‌های بسته کمی دوید ماریا کنار او بود. چشمهایش را باز کرد و دید که از جاده بیرون آمده است و یک قدم برداشت بعد با پای راست قدم دیگری برداشت که به جاده برگردد و بعد زمین منفجر شد. داستان با ماجراهای بعد از این اتفاق غم‌انگیز ادامه می‌یابد و خواننده را مشتاقانه تا انتهای واقعیت  جنگ و عواقب تکان‌دهنده آن که برای یک نوجوان در حال رشد رخ می‌دهد جلو می‌برد و انسان را شگفت‌زده می‌کند.

کتاب «رازهای درون آتش»، براساس داستان واقعی است از یک دختر شکست‌ناپذیر که در موزامبیک جنگ‌زده زندگی می‌کند. نویسنده با زبانی ساده و گیرا  می‌گوید که چگونه از وحشتی که بر تمام کودکی‌اش سایه انداخته می‌گذرد و آینده جدیدی را بر ویرانه‌های زندگی خود بنا می‌گذارد.

 

 

 


در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. (سوره احزاب آیه ۲۳)

سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبه‌ شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سال ها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدان های مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سال ها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیة‌الله‌ارواحناه‌فداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض می کنم. او نمونه‌ برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ او در همه‌ این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوه‌ الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهره‌ بین‌المللی مقاومت است و همه دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ دوستان و نیز همه‌ دشمنان بدانند، خط جهاد مقاومت با انگیزه‌ مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد. این جملات پیام تسلیت آیت الله ای رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در پی شهادت ذوالفقار زمان سردار شهید قاسم سلیمانی بیان فرمودند.

بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ خورشیدی در حمله موشکی بالگردهای آمریکایی به ۲ خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در این حمله هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.  


وقوع انقلاب اسلامی برای نظریه‌‌پردازان غربی، همان‌‌طور که بهتر از هرجایی، می‌توان در آثار تدا اسکاچ پل (۱۹۷۹/۱۳۷۶) «دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی» و میشل فوکو (۱۹۷۸/۱۳۷۷) «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟» سراغ گرفت، بیش از هر چیز، اسباب حیرت یا نقض قاعده بوده است، اما برای اهل نظری که آن‌را از نزدیک دیده‌اند، اسباب تأمل. روشن است که انسانی که از بیرون می‌نگرد، به‌‌جهت اقتضائات زمانی و مکانی، امکان تفسیر و تبیین آنچه از دور می‌بیند را بهتر و زودتر می‌یابد و آنکه درون درگیر ماجرا بوده است، هرچند به‌لحاظ زمانی، دیرتر امکان مکتوب کردن آنچه دیده است را دارد، اما تحلیلش به واقع نزدیک‌تر است.

به‌نظر می‌رسد به این دلیل است که تأملات متفکرین ایرانی، پیرامون تبیین وقوع انقلاب اسلامی و تحلیل جایگاه آن در جهان فعلی، به‌لحاظ زمانی دیرتر از تحلیل‌های متفکرین غربی صورت گرفته است. آنچه در ذیل می‌آید، «برخی» از این دو دسته تأملات است که بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.

الف) برخی از مهمترین تحلیل‌های متفکرین ایرانی

آیندۀ انقلاب اسلامی ایران

استاد مرتضی مطهری

انتشارات صدرا،۱۳۶۲

متن اولیۀ کتاب، پیشتر با عنوان «پیرامون انقلاب اسلامی» منتشر شده و این مجلد که همراه با اضافاتی است، مشتمل بر شش بخش است. بخش اول به بررسی اهداف ت در مبارزات می‌پردازد. شهید مطهری بر این باور است که ت در مبارزات خود برای انقلاب اسلامی، تنها یک بُعدی عمل نکرده‌اند؛ بلکه خواسته‌اند تمام وجوه اسلام در جامعه تحقق پیدا کند. اما از آن‌جا که رسیدن به این خواسته، تغییر در آنچه اساس و زمینۀ ایجاد آن‌را تشکیل می‌دهد است، باید گفت اساسی‌ترین هدف ت، همان چیزی است که در صدر اسلام اتفاق افتاد، یعنی تغییر حاکم و حکومت فاسد و اصلاحِ آن که این با تشکیل حکومت اسلامی محقق می‌گردد (صص۲۶-۲۷). بخش دوم که متن سخنرانیِ استاد شهید در دانشکدۀ الاهیات در تاریخ ۲/۱۱/۵۷ است، به «مفهوم آزادی عقیده» می‌پردازد. بنا به نظر سخنران، میان آزادی عقیده و آزادی تفکر تفاوت وجود دارد؛ هر عقیده‌ای ناشی از تفکر نیست. شرط آزادی تفکر، صراحت و عدم نفاق است (ص۴۱). بخش سوم، با عنوان «تحلیل انقلاب ایران»، مباحثی هم چون نظریه‌ها دربارۀ ماهیت انقلاب‌ها و از جمله، ماهیت انقلاب اسلامی ایران را مورد نظر دارد (صص۶۴-۶۷). این شهید، در ارتباط با ماهیت انقلاب اسلامی ایران، چهار نظریه آورده و از میان آن‌ها، نظریۀ «انقلاب اسلامیِ چندبعدی و همه‌جانبه» را مقبول ‌می‌داند (همان).

بخش چهارم، با عنوان «آیندۀ انقلاب اسلامی ایران» در نُه فصل، می‌کوشد هم به تبیین ریشه‌های انقلاب اسلامی بپردازد و هم مسائل پیشِ رویِ آن‌را حل نماید:

۱. ماهیت انقلاب ایران که در ادامۀ بخش سوم، نظریاتی را در ارتباط با ریشۀ انقلاب‌ها آورده است (صص۱۲۱- ۱۲۵). ۲. ریشه‌های انقلاب اسلامی است که مهترین بحث آن، این است که انقلاب روحی، مقدمۀ انقلاب اجتماعی است (ص۱۳۲). در صفحۀ ۱۳۲ چنین می‌خوانیم «آیا ممکن است جامعه‌ای انقلاب کند، نظامات اجتماعی حاکم بر آن جامعه را دگرگون کند، بدون آنکه مردم از نظر روحیه و شخصیت روحی دگرگون شده باشند؟ . این امکان ندارد». استاد مطهری ارکان انقلاب روحی مردم ایران را دو چیز دانسته‌اند: دمیده شدن روح امر به معروف و جهاد در آنها، احساس شخصیت» (صص۱۳۳-۱۳۴). ۳. عدالت اجتماعی؛ معنویت، پایه و جزء لاینفک عدالت اجتماعی است(ص۱۵۵). ۴. استقلال و آزادی؛ در این قسمت گفته می‌شود «عدم استقلال فرد» به شکل‌های گوناگونی می‌تواند باشد (ص۱۵۷). همچنین از انواع مختلفی از استقلال مانند استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی و استقلال مکتبی صحبت شده است. ۵. معنویت در انقلاب اسلامی؛ ۶. ت و انقلاب اسلامی؛ ۷. وظایف حوزه‌های علمیه؛ ۸. نقش زن در جمهوری اسلامی؛ ۹. نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران.

بخش پنجم کتاب، مجموعه مصاحبه‌‌هایی از استاد مطهری است با عنوان «دربارۀ جمهوری اسلامی» و معطوف به مسائل آیندۀ نظام جمهوری اسلامی و بخش ششم که بخش پایانی و ضمیمه شده به کتاب است، به تبیین‌های درخشان استاد مطهری پیرامون اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، اسلام و آزادی تفکر و فرق بین فکر و عقیده می‌پردازد.


از آغاز سال 1355 شمسی تاریخ رسمی کشور از حزب دموکرات به ریاست جمهوری آمریکا رسید و با اعلام ت حقوق بشر خود، محمدرضاشاه، ناگزیر برای جلب رضایت بیش از پیش او فضای باز ی را اعلام کرد. انقلاب اسلامی با شهادت مشکوک آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در نجف اشرف توسط عوامل رژیم، وارد مرحله تازه‌ای شد و امواج خروشانی در بین مردم به پا کرد. امام خمینی این حادثه را از الطاف خفیه الهی دانستند.

 

روز 17 دی 1356، در رومه اطلاعات مقاله اهانت آمیزی تحت عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با امضای مستعار "احمد رشیدی مطلق" و در حقیقت با دستور شاه و دربار علیه امام خمینی به چاپ رسید. مراجع، مردم و طلاب قم در اعتراض به این مقاله اهانت آمیز، قیامی تاریخی را در 19 دی 1356 به ثبت رساندند که این قیام توسط عوامل رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شد.

 

مراجع تقلید خواستار برگزاری مراسم چهلم شهدای قم، در سراسر کشور شدند و در اکثر نقاط ایران مراسمی برگزار شد؛ اما اینبار نوبت مردم رشید تبریز بود تا در 29 بهمن 1356 قیام آنها به خاک و خون کشیده و حماسه ای دیگر در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شود. نوروز سال 1357 عزای عمومی اعلام شد و مردم، مراسم چهلم شهدای تبریز را در شهرهای مختلف برگزار کردند که قیام مردم یزد با سرکوب شدید رژیم پهلوی، برگ ننگین دیگری در تاریخ رژیم پهلوی ثبت نمود.

 

انشا دهه فجر, مقاله دهه فجر

 

در 28 مرداد 1357 سینما رکس آبادان توسط عوامل ساواک به آتش کشیده شد و مردم بیگناه جان سپردند. جمشید آموزگار که در سال 1356 به جای امیرعباس هویدا بر مصدر نخست وزیر تکیه زده بود با گسترش امواج انقلاب اسلامی مجبور به استعفا شد و جعفر شریف امامی، که با شعار دولت آشتی ملی سعی در فریب افکار عمومی داشت به نخست وزیری رسید. او تاریخ شاهنشاهی را لغو و قمارخانه‌ها را تعطیل و مطبوعات را آزاد و حزب رستاخیز را منحل کرد؛ اما هشیاری رهبری انقلاب و مردم مسلمان نقشه رژیم را نقش بر آب کرد.

 

روز 13 شهریور 1357 نماز عید فطر در قیطریه تهران به امامت آیت الله مفتح به نحو بی نظیری برگزار شد و با تظاهرات مردم در روز 16 شهریور، اعلام حکومت نظامی شد. روز جمعه 17 شهریور، مردم، بیخبر از حکومت نظامی به خیابان‌ها ریخته و ارتش شاه در میدان ژاله (شهدا) به روی مردم بی دفاع آتش گشود و خیابان‌های اطراف را غرق در خون مردم بیگناه نمود. هفده شهریور 1357 بدین شکل در تاریخ انقلاب به جمعه سیاه معروف گردید. با آغاز سال تحصیلی، دانشجویان و دانش‌آموزان حضور مؤثرتری یافتند. امام در 13 مهر 1357 عازم فرانسه شدند و از آنجا سکان کشتی مردم را در امواج خروشان انقلاب اسلامی هدایت نمودند. دهکده نوفل لوشاتو در حوالی پاریس مبدل به کانون خبرساز جهان گردید و مردم و خبرنگاران از همه نقاط دنیا برای مصاحبه با حضرت امام به آنجا سرازیر شدند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Crystal مجید رحیمی Roger محصولات ارگانیک سلامتی زیبایی، تناسب اندام بر پایه آلوئه ورا و موم زنبور عسل سونامی موزیک چت عروسک|چت عروسک|چت روم عروسک|چتروم ایرانی|چترومفارسی|سایت شاهین چت دانلود آهنگ جدید | دانلود موزیک مرکز فروش لوازم چوبی و حصیری اشپزخانه و خانه وودمن باباجون شیرازی blog.ir واردات و تعمیر دستگاه های کارتخوان، پوز سیار ، ثابت و اندرویدی